تو خود جانی و من دل به هر کس ندهم
تو همان عشقی که باید اونو عدست ندهم
تو برام من یه زیبایی هر ثانیهی
دلی داری تو به نامم به تنبست ندهم
میدونی بی تو مسیر واریک و بسته سلنه
میتو منگونه یخ قلبم و خسته از بدنم
تو از تنگونه غم و خالی کنش رو دوش من
من دلم روشنه یکی تا بعد هست قلمم
سلام به تو زیبا چقدر این کلمه واقعا هم به تو میاد
چطوری میتونم توضیح بدم این که میگم
مستمونه توی چشات چطوریان
خودت بدونی بسته
چشاتو میکنی یه جوری بسته
اینگاه دوست نداری این دل ما بمونه دستت
اینگاه سریال من و شما یه دونه فصله
تو خیلی چیزها رو میدونی درباره ما
میدونی کوچکتر اینجا زیاده اخلاقم و
میدونی چیا خورد میکنن عصابه ما
میدونی اشکینی عاشقت باشه اندازه ما
نمی کنه مغزم نبوده تو پردازه
شدی انگیزه ی جنگیدنم در واقع
کنار تو بودن لذت پروازه
اینگاه خدا فقط به تو خیلی پرداخته
من همانم که تو دانی تو همانی که دلم
پندی چونه عشق تو و تو بدانی غلقم
این صوبانه من شروع بیست و مستت میکنم
چشم تو با اصوبانیست که قلبم بیزارم
یه جواهر بالاتر اتا اتلایی
هنوزم امونه ی جان روز اولایی
با این که بد قلقی میکنی نم نمایی
ولی باشی بای میسم سینه ی هر بد
بلایی نمیزارم چیزی باعث شه
که نظارش اونو هم برات بالشه
که اسمم رو صدا نکنی با عشقه
این داستان رویایی باید کامل شه
تو یاد دادی بهش چجوری عاشق شه
با خندیدنه درفتدنه با چشم تو
الان تکمیل کل کالکشن
یه دیوونه که دوست نداره آقل شه
ول نمی کنم اینجورم دستاتو
زیبا شده سیاهی های شب با تو
نمیزارم چیزی در بیار عشقاتو
که تا با من حالت خوب میشن هنم تشبه تو
PYM JBZ