چه بیرهمان زیبایی
به تا به ایمان و رویایی براهم
تو آغازی تو پایانی
تو بوی خاک و بارانی براهم
اگر دردی اگر درمان اگر دشمان اگر آسان
تو را میخواه و تردم تو باقی تشنه یه باران
اگر زخمی اگر مرخم اگر دوریم اگر با خم
بده بیش از نفست تا بدیداره تو موسانجر
واسه چه ببین چه هفته هم گذشتیم
از بیغناری و پهره و عشق سیدیم
دنیا ی من بی تو چند اینتباه نمی شان باقم زمین خوردیم و باقم
پهره سیدیم
تو
از عاشق شدن گفتی من از دیوانگی گفتم
تو از دل گفتی یه خردم من از دل دادگی گفتم
تو گفتی تو کجا قمره به این دیوانه میبانی
اگر تمرگ باقم
عشق باقم را بزیر مفتادان
اگر دردی اگر دربان اگر دشور اگر آسان تو را میخوام ها تردم
شباقی تنشنه یه باران اگر زخمی اگر مرخم اگر دوریم اگر با خم
بدن بیشتر از نفست صحبت دیداره تو مرتاجه
واسه چه ببین سه قبایم گذشتیم از بیمراری و به آرامشت رسیدیم