یکی هست تو قلبم که هر شب بسه اون میه ویسه من خوابه
نمیخوام بدونه بسه اونه که قلب من این همه ویتا به
یک آقاست یه خودکار دوباره شده خنده من این دل بیبونه
یه نامه که خیسته وردنش که با کسی بازمونو نمون کنه
یه روز همینجا توی عطابم یه دفعه کفتاره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم درش و باسه به به گیرم
گریه میکرده برای که میبرم میدونستم که میمیرم
اون عزیزم نمیتونستم جاده میباشم و بدیرم
میترسم یه روزی برسه که اونا نبینم بمیرم
تنها خدایم کمک هم نمیخوام بدونه دارم
چی میکنم اینجا
سکوته عطاقا داره میشکنه تیک تا که ساعت را دیبار
دوباره نمیخواد میشه بابر من که دیگه نمیادم
موسیقی
یه روز همیشه توی عطاقا یه دقه گفتاره میرم
چیزی نگفتم آخه نخواستم درش و باسه به به گیرم
بریه میکنم در رو که میبرم نیدونستم که میمیرم
و نزیدم نمیتونستم جاده میباشم و بدیرم
یکی هست تو قلبم که هر شب باسه اون مینویسم و دون خوابه
نمیخواد بدونه باسه اونه که قلب من این هم نمیتونم
یکی هست یکی دیگه دوباره شده خاندمه این دله دیبونه
دینامه که هیستم و از عشق روی خسیب آدمون رو نیکنم