تو برو به سفر بخر کجا که روی سفر سلامت
به خدا نکمه از اون شرفت به دل تو را ملامت
به خدا شب من میرست به سهر اگر نیایی
به خدا همه
جام جست دروی تو هم بگو کجایی
با عزیز دنم فه حال عاشقیم خبر نداری
تو چرا قدمی بروی تشم ترم نمیگذاری
تو عزیز دنم فه حال عاشقیم خبر نداری
تو چرا قدمی بروی تشم ترم نمیگذاری
تو به یک نگهت دیگر درار مرازی که از رو بودی
تو مراز خودم گرفتی و پس از آن سفر نمودی
تو مرا به سفر که یک شبم بشه برد
هزار و یک شب به خدا همه جام سنج که شاله برد به سوزم است
تو عزیز دنم فه حال عاشقیم خبر نداری تو چرا قدمی بروی تشم ترم نمیگذاری
تو برو به سفر به هر کجا که روی سفر سلامت
به خدا نکومم از اون چراف دل دلت رو ملامت
به خدا شمه من میرسد به سهر اگر نیایی
به خدا همه جام جست دلوی تو هم بدو کجایی
تو عزیز دنم فه حال عاشقیم خبر نداری
تو چرا قدمی بروی تشم ترم نمیگذاری
تو عزیز دنم فه حال عاشقیم خبر نداری
تو چرا قدمی بروی تشم ترم نمیگذاری
Đang Cập Nhật
Đang Cập Nhật