میخواستم که بخونم
باز از نم نم بارون
از افتاب گردون و قصه ی گلدون
میخواستم از گل یاس
برای ت قصه بخونم
تو بمون تا که بمونم
بگم پو قصل سرما
گل همیشه بحاری
تا مهتاب توی شبهای تاری
تو رویای سفیدی
تو ای هم دم و خمراس
برای مرغ اشت و بال پرواز
ولی چقدر خباس
با ید از گلا گفت
حرفای دل و پنه می تو قصه ها گفت
تل اسم شرمم و باید که بشکنم
اگه دل بذاره حرفم و اینگار بزنم
گل و گلدون بخونن باد و بارون بخونن
شف و ستاره با مهتاب و آسمون بخونن
اگه میگم برات از دل خستم بخون از که بگم
شدی خود شیده آسمون من شدم من گل آبتاب گردون تا
میونه پاق قصهای من
گل من شدی و من گلدون تا
ولی کاش توی آسمون من
دیگه عبرای شر جایی نداشتم
چی می شون باسه گل و گلدون من
دیوار قصها رو بر می داشتم
مگه چقدر خباس می شه از گلا گفت
حرفهای دل و پنهونی تو قصها گفت
تل اسم شرممو باید که بشکنم
اگه دل بذاره حرفم و اینگار بزنم
گل و گلدون بخونن باد و بارون بخونن
شف و ستاره با مهتاب و آسمون بخونن
اگه میگم برات از دل خستم بخون از که بگم
بخون از که بگم
Đang Cập Nhật