من برد تنهای شبم
مهر خاموشی بر لبم
تنها با غمگین بفتم
دل از همه گستستم
تنهای تنها
قدگین و رسوام
تنها و بی فردا منم
من مرد تنهای شبم
سطح سه بانده بر لبم
از شهر تو من بهنم
کول بارم رو بستم
با خودو تنها بی فکر فردا
آبرین شبها منم
با خودو تنها بی فکر فردا
آبرین شبها منم
من مرد تنهای شبم
مهر خاموشی بر لبم
من مرد تنهای شبم
مهر خاموشی بر لبم