PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
PYM JBZ
حالا که طبع عشق من از قلبتو افتاد
حالا که منم سقت شدم تو لحظاتت
حالا که کسی نیست به فهم تو رو با عشق
یا قرعه تنها شدن افتاده به نامت
حالا که ملخ زد همه ی مزرع مونو
حالا که نترسونده کلاغار و مترسک
حالا که شدیم غارت کولاک زمستون
سرما زد سلول به سلولم و تک تک
حالا که شدم واسه خودم حضرت کابول
حالا که برام مرگ فقط راه گریزه
تختم شده تابوت و همه خاطره هامون
رونخشه بیداری من زلزل خیزه
حالا که روانی شده آسایش فرزیم
پیچیده الف هرز به پاهای زبونم
توفان حسادت منو بی سابق لرزوند
حالا که فقط مرگ فقط راه گریزه
من پسره فصل خزونم
حالا که تمام بدنم از دهن افتاد
بی عربد کارم وسط شهر تمومه
این خواسته آخر تو رابطه ما
تعریف تو از آشقی و عشق کدومه
وقتش شده تعریف تو رو کن توی شهر
حالا تو بگو
من همه اندامم و گوشم
حرفای تو کولا که زمستونه و قبلش
مخلط بده بارونی و شالم رو بپوشم
هم رعد تو چشمای تو
هم نم نم برم
هم شرجی احساسه و هم ظلمت مهزه
هم لب به زبون دوخته ای
هم پر حرفی
محسوسه سکوت تو به حرفات نمی ارزه
ساکت شدی و خیره به سقفی که ندارم
آوار سکوتت رو سر رابطه مونه
هوهو بکنم باد بشم
تو شب موهات
جوری که از این مرد دیگه چیزی نمونه
معنای سکوت تو رو من چی بنویسم
چی ترجمه باید بکنم ترز نگاه تو
من خالق اشقم منو از گریه نترسون
محدود نکن واسه دلم حال و هوا تو
پاسوخته ی سیب تو هم رو تو نگردون
من سیب تو هم رو تو نگردون
از اگدوی چشما تو زدم
چی تو رو رنجوند
داغی که سکوت تو زده رو تن این شر
تا روز قیامت روی پیشونی من موند
از روزی که دل کندی و خواستی که نباشی
از لحظه میراج تو تا به سطح دستات
از بوسه در تنگ پر از گریه چشما
احساس رضایت شده پابند نفسات
آرامش فرزیش تو رو پیچیده به آغوش
ترس تو رو سوزونده به دلگرمی آتیش
سرسخت کنار تو نشسته که بخوادت
سرسخت نشستی که تو همونو بخواییش
مندازه صداشو تو گرمیش
دلوش وقتی میرنجه
اونم مثل من حرس نگاه تو رو خورده
اونم مثل من لحظه دلخون شدن تو
هر دقیقه و هر ساعت و هر ثانیه مرده
هر بار که فریاد زدم رو تو گرفتی
من داد زدم بلکه منو خوب ببینی
من بغض نکردم که از این مرد بترسی
من گریه نوشتم منو مطلوب ببینی
بی پرده بگو شرم نکن
بهتر حالت
اونم مثل من پیش تو مصلوبه نگاته
اونم مثل من عکس تو رو
غاب گرفته
اونم مثل من منتظره
چشم براته
رگهای تنش سبز شد از وجد حضورت
از شوقت و قلبش مثل من زوقتو داره
میتونه نفس تازه کنه تو شب موهات
میتونه مثل من تو نبود تو بباره
بطخانه شدی
کعبه شدی واسه نمازش
میتونه مثل من تو رو هر شب بپرسته
میتونه به غیر از تو یه دنیا رو نبینه
اونم مثل من چشمش رو روی همه بسته
بی پرده بگو پنجره من که سیاهه
رک باش بگو
آره من خسته تمومه
با مصره اول عصبم تیر کشیده
آینده نشون داده واسه من که حرومه
ساکت نشو لامسته
و از این خسته حیا کن
من عمرم و پای تو و احساس تو دادم
من کوه دماوند روی شونه کشیدم
یک موتو به دم اسبی خرشید
ندادم
لب واکن و حرفی بزنن گیزه ی بودن
من بی تو
تو بی من
چه سرانجام محیبی
من پرچم تسلیم سفیدم
منو دریاب
جنگنده ی جنگاور جنگای سلیبی
لبهای تو بوم بفکن و تسمیم ترو من
من غیر نظامی تر از اونم
که به کوبی قهنامه رو امزا زدم و قصه تموم سامانه ی آلوده به مهباد جنوبی
ساکت شدی و خیره به سیگاری و فندک
آلوده به تکراری و درگیر توالی
دیدم که به دریا زده لک پشت نگاهت
سرباز زدی مثل یه سرباز فراری
دیدم که تمایل به سکوت تو زیاده
دیدم که حراس تو از آینده امیغه
دیدم که منو مثل یه مرداب کشیدی
تصویر تو از من به قلت محضر تیغه
آماده ی یورش شده ی هنگ سردی
سرباز پیادم وسط جنگ جهانی
تحدید به مرگم نکن و دستم و واکن
خوشحالی و من قرغه ی دریا نگرانی
شاعر نشدم دست زبونت رو ببندم
من دایرت الواجه ی تمجید نگاتم
بشکن قفص ساکت لبهای اسیر و
رامشگرتم و بشکن قفص ساکت لبهای اسیر و
واضح این از حرکاتم
خونیاگر احساس منی زمزم سر کن
حیف دلم و شکل مرداب ببینی
اموزن خودت بغز بریزی توی سینم
بیدارترین رابطه رو خواب ببینی
من مردم و شاعر شدنم دست خودم نیست
من مردم و نونم توی خونم
آبه درده
درکش واسه تو سخت نمیتونی بفهمی
نوناور شاعر واسه جنگ و نبرده
هی تفره نرا واضح بیمای فتیره
بیمانی پرسیدن من خروز آبه
که دلت روی لبای تو تنیده
آتیش تو خاکستره که رفته به خوابه
ساکت به توان خودتی من به خیالم
درگیر منی توی دلت فکر منستی
هرچند که معنای سکوت توی انگیزه ی دیگه است
برداشت امینه مثلا
آشغالیتی
دریا رو کشوندی وسط کافه تهران
تهران رو سپردی به شب شرجی بندر
بندر دلش از زمزمه ی اسم تو خونه
این قسمت رو تکرار کند من
قزد از سر
پاییز رو کشوندی وسط فصل بحارم
بارونی حس من و احوال اتاقم
الوار سکوت توی مترو پل دیگه است
مدفون شده خاموش شده نور چراقم
تأثیر سکوتت کفنه گرچه سفیده
این ملحفه رو رو بدن شعر کشیدی
اون فاتحه که واسه این رابطه خوندی
من اشهرمه
درسنارن رو یادم و خوندم و هرگست تو ندیدی
تو خوند عمر و تشکر م به جلوه
آ blocks
من مکسفانه bobo
موسیقی دیگر
Đang Cập Nhật