کاری از استوژیو ماکان، علیه فتحاباد
در آقای گیتن ها، برون موج سرگردان
از این دریای توفانی، نجاتم به تو ای جانان
نگاهم کن به دست قمصیرم من
صدایم کن که در خلوت نمیرم
که در خلوت نمیرم من
جانجان
بزار مرحم روی دردام شدم تنها ترستم
منم انجام بشکسته که خستم از همه دنیا
شبیه برگ پایزم قریب و خست میریزم منم آن بغز نشکسته قمنگیزم قمنگیزم
موسیقی