PYM JBZ
PYM JBZ
خیره میمونه صدای آب تو گوشش
به سابشار میریزه یه حسی توی آغوشش
PYM JBZ
PYM JBZ
موسیقی
کلافم مثل خرسی که زمستون دوره از خونه
نمیخوابه نمیتونه پریشونه پریشونه
تو قارش خوابی بینه شبا رویای خرسی شو
فراموش کرده بالا تو رفتارای خرسی شو
زکوته بحشی و مثل قبیلش
خوب میشناسه شبا رو دوبه توی آسمون
و جور حساسه
شبا محفه تماشای شکار جغت ها میشه
شبیه سرخ پوستی که
جهانش دور آتیشه
نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
PYM JBZ