اومدی و با چشما دلم رو کردی غارم
دیگه برام نمونده ی خواه راهن
بلو ببر با حرفات و مرز بی نهایت
به قصه های خوبه تو کردم آده
از الخونه چشاتم دیوونه عداتم
ببین که خاطر خواتم من خاک با آتم
دلم رو حی نلرزون قربونی نگاتم
میخوای بگو میمیرم که جون خدا خاطر
هر روز میگردم برای آزواف چه گول میچینم
میام سر اراض عزیزم به اتصال میشینم
هر روز میگردم برای آزواف چه گول میچینم
میام سر اراض عزیزم به اتصال میشینم
اومدیو با چشما دلم رو کردیگارم
مونده یه خواب ناهست
بلو ببر با حرفات و مرز بی نهایت به قصه های خوبه تو کردم آده
از الخونه چشاتم دیوونه عداتم ببین که خاطر خواتم من خاک با آتم
دلم رو حی نلرزون قربونی نگاتم میخوای بگو میمیرم که جون خدا خاطر
هر روز میگردم برای آزواف چه گول میچینم
میام سر اراض عزیزم به اتصال میشینم