محمد محمد محمد محمد
چه گل و سنبال و تنفت شمال و گل گل قمری
چه دیگر چه هچه یه بل بل
چه عشق گل و گل شن شده سرمست و غزن خان
گهی نالب و افخان گهی والب و هیران
برو سوی گلستان نظری کن
به سربریگ درختان به مرخان خوشالهان
اله جارم سر گربان
به به به به چه گل و سنبال و تنفت شمال و گل گل قمری
چه دیگر چه هچه یه بل بل چه عشق گل و گل شن شده سرمست و غزن خان
گهی نالب و افخان گهی والب و هیران
برو سوی گلستان نظری کن به سربریگ درختان
به مرخان خوشالهان اله جارم سر گربان
بو تشویش برو دور بیا بیش الان دل نادان
به به به به به نه عجایب نه قرائب نگذرسن به یک یار مبافق شده همدم
به نامست به نامست محمد
محمد
محمد لغه بش احمد و محمود
عبول غاسم و خیر البشر و سید کونه
ولی امشه تخت سلونی که بود هیدر و صفتر
وسیع احمد مرسل
علی عالی و اعلا
ولی والی و والاز قد و قامت رأنا
که بود خدرت یزدانی
چه گل و سنبال و طرفت چمن و گل گل قمری
چو دیگر چه عجای بول بول
ته عشق بل و گل شن شده سرمست و غزن خان
گهی نالب و افخان
گهی والب و هیران
برو سوی گلستان نظری کن
به سربری درختان
به مرخان خوش الحان
اله جارم سر گربان
به به به به چه گل و سنبال و طرفت چمن و گل گل قمری
چو دیگر چه عجای بول بول
ته عشق بل و گل شن شده سرمست و غزن خان
گهی نالب و افخان گهی والب و هیران
برو سوی گلستان نظری کن به سربری درختان
به مرخان خوش الحان اله جارم سر گربان
Đang Cập Nhật
Đang Cập Nhật
Đang Cập Nhật