نم نمه برون و تاریکی
من همون کلیه بی چطرم
عیفه اون سی که شده بود
بسه هر دوم بمیرم
دست من ساز و محاطار شه
تو که هر چی میزنی فلشه
چشات واسه هم مثل رازه
یه تیک از همین فازه
میان میان دورت زیاد
کی تو رو واسه خودت میخواد
خودت بیا به خودت بیا
بیا قلبم کنش بیدار
میان میان
دورت زیاد
کی تو رو واسه خودت میخواد
خودت بیا به خودت بیا
بیا قلبم کنش بیدار
بی تو همه فصله برام پاییز زرده
نیستی این خون منو زندونی کرده
میخونم بازم براد
میمونم باز تو قداد
بی تو چه سرده
بی تو چه سرده
میان میان دورت زیاد
میان میان دورت زیاد
کی تو رو واسه خودت میخواد
خودت بیا به خودت بیا بیا قلبم کنش بیدار
میان میان دورت زیار
کی تو رو واسه خودت میخواه
خودت بیا به خودت بیا
بیا قلبما کنش بیدا
جیوان