اینجایی از اینکه با نیچی جایی درست دارید
دنیام سیاهه دل بی گناهه بی پناهه
سهم تو از من شده دوری
ایلی سبوری دست من زنده بگوری
این روزات میکنم دوباره واز کنارم یتا
داره می میره قلب من دوباره بیتا
چی میشه حرف قلب تو به هم بگی تو عزیزم
این روزا همهش دلم میگیره و دیوانه میشه
بهش میگم دوت بیار میگر نمیشه
توی دلم نشستی واسه همیشه عزیزم
عزیزم
آخه چجوری بگم بدون تو میمیرم بگو دیگه چجوری بگم
دل دیوانه من
دیگه لیشت هستیده
بگی برو میمیره بزا با تو نفس بگیرم
نگو که منو دوست نداری
داری سر به سرم میذاری میکی جام میذاری
بگو پیشمی هرچی بشه بگو مال منی همیشه
اگه من نباشم کیا جام میاری
تو که هی داری
میگی برو
دل من میخواد
آخه تو رو چرا
میگی برو
حالا دست توه همه چی؟ علی آشقم هرچی بگی؟
جز چشمای من که میخواسته تو رو
بهت پیله کردم نمیمونی پیشم نمیمیرم
اینجا نپروانه میشم
از عشق زیادی تو رو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دارد نکردم
فازم شوریه مشکله های سردم
من این بازیا ست دفعه داره کردم
نراحی نداره گمونم قراره
یکی دیگه دست همو تنها بزاره
دیگه توی دنیا به چی اعتقاره
کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون تو کوته خیابود
دوباره شکستم چه ساده شهاسون
به پاتم به سوزم تو شبم نمیشی
منو بای دنیا یه آدم نمیشی
قرورت گلومه به خیلخ کشیده
آدم که غصم خردش شده نمیدن
منو توی
عمره دو تا خط صافیم شده
عادت ما کرایابه بافیم
کرایابه بافیم
بشینیم و عشقو به وازی بگیریم
واسه زندگی کردنامون بمیریم
بای دنیا نمیره
سخته تو تنهایی شرمنده میشیم
ما غهرمانیم و بازنده میشیم
مثل عطر قایی زیرنگ رومون
باسه خیلی خاطر از حارت رومون
دیگه توی دنیا به چی اعتقاره
کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون تو کوته خیابود
دوباره شکستم چه ساده شهاسون
به پاتم بسوزن تو شبن نمیشی
تو هفته دنیا ی آدم نمیشی
قرورت گلوم و به خیق کشیده
آدم که غصم خورده شده نمیده
به من تکی کن حواظت کجاست
هنوز عاشقم هنوز عاشقی
خماد تو به من بگو
با دل تنگی ها عذابم نده مثل اون روزان بگو حال تو از عاشق شدم بگو
گریه نکن ستاره من یه روز تموم میشه فاسده ها
حسن کن عزیز دنم برا به هم میرسون خدا
نیبه شبا که دستای ما
بزن بلند میشه روبه خدا
شرمان باید این میکس هز این جای داریوش مالوی هستید
امیدوارم از شینر این میکس لذت بهت
دست نداری
بگو واسه تو من چی هم
چرا فرق نداره بود و نبود من برات
دیگه تموم عشقمون
حرفی نمونده تو چشان
میخوام برم از پیش تو
ازم نمیخوای بمونم
دستم نداری به خدا
دستم نداری میدونم
چرا برای تو فرق نداره هم نمیگی که نرام
اونی که تنهاست میزاره
هنوز تو سب داره تا رو
اینگاری از گذاشتمون
دلشکستمون
چیزی یادت نمونده و
دلت میخواد بگی برو
دیگه بازی بسه میرم به دنیا
عشقم
دیگه تو راحتی گولم تموم من ترم میرم
ببین تو
چه ساسه نفس گیری شکنجت میکنم دائم
ولی اینگار نمیمیری
چقدر خودت میدونی تموم آب تنهایی
چقدر سخته که
میبینم بقیه تو خوابین جایی
برو
بشن کن اون جوری که تو تو خاطرم بستی
هر جا برم هستی به تداده
نفسهایی که با
همدقیه خورده
نرموشن کن را
دائم به روحان
این کارکه از تواسطی اکرمی به تن دیجه دیجه ایران سخته شده
و اون کسی میز جز دیجه داره شما میده
خوابای روشن و
قابوس میکنم
بغز ترانم و
دقدیمکی کنم
اون که کنارمه
برکم نمی کنه
یا اون که خاطرم برکم نمی کنه
بمره
با سدام روحتارو میشکنم
اون که
نمیشکنه
بغزش بقیه منم
آشق شدم که باست
اشخام جدا بشه
اما دل آشقه این اشتباه شه
اون که غمش داره
دنیا مو میکشه
یا اون که با یکی
یه دیگه دلش خوشه
اشکه چشای من
گم کرده راهشو
داره یادم میره
سنبازشو
آه آه آه آه
کی وسلمان شبا انکار میکنه
رو کشتن دلش
اسرار میکنه
کی خواب
روشن و
قابوس میکنه
کشم شما
معیوست میکنه
هنوزم میشینم و
سر روزانو میگیرم
گریه میکنم برا کمیارو میگیرم
نمیشه با تو نبود
نمیشه از تو نخوند
نمیشه حرفی نزد
نمیشه که بی تو مون
من همینجا رو زمین
تو تو سقفه آسمون
من رو پشت عبر قم
یک کمی پیشم بمون
آخه تو ماه منی ولی به نهونی ازم
میدونم یه دونهی تو چی میدونی ازم
بی تو مون من
همینجا رو زمین
تو تو سقفه
آسمون من رو پشت عبر قم
یک کمی پیشم بمون آخه تو ماه منی ولی به
نهونی ازم میدونم یه دونهی تو چی میدونی ازم
موره نور میباره سر احساس شیرینم
مثل فرها دیوانم سر راه تو میشینم
رو جلد قلب مجنونم
خبر
از اشق جنجالی
پر از فالای خوش
رنگ همین فنجان تو خانی
می کن تن کافشم با تو تو این
روزای جنجالی
اشقای حس صدیقی حسی تو درم دارم که بین او باطشان
هنوز چیزی ندیدی تو از این بط بابشترم میشن
دوباره نور میباره
سر احساس شیرینم مثل فرها دیوانم سر راه تو میشینم
رو جلد قلب مجنونم خبر از اشق جنجالی
پر از فالای خوش رنگ
همین فنجان تو خانی می کن تن کافشم با تو تو این روزای جنجالی
دارم
حس می کنم اشقای حس صدیقی حسی تو درم دارم که بین او باطشان
هنوز چیزی ندیدی تو از این بابشترم میشن
دوباره نم نمه فاروم
صدای شر شر نفتون دل بزن بی فراره
دوباره رنگ چشات و
فیال عاشقی با تو این تلارو نداره نداره نداره
شبام و خواب نفازهش دوباره هقب و بالش
یه یعنی ستایهش
ستایش تو و چشمات
دلم هنوز تو رو میخونه کل بازم پر زده با ست جنگ فاستان
فکرتایش هنوز
دیوانگی ها
شبیه حس خوبه تو دلم ها
نگاه کن
تو چشمان
بی غرارم
چقدر این لحظه ها رو
دوست دارم
تصور می کنم
پیشم نشستی
چقدر خوبه چقدر خوبه که هستی
ستایش
یعنی هستی که دارم
نمیتونم تو رو تنها بزارم
دل خوری از گفت خوری می فهمم
درمش مالنور اینجا میکس
در این دل من در روح من به پاس
تو تلاکی به جاستو نشست
بسه عاشق سمت تو به عاشقی میگی
نماشت قباسه تو رو زار دیدن
دیبونه تو چار نتار دیدن
به تو همی رو بسه تو بار دیدن
نفر نفر سنگ رو تو بیزن نفر توی سینه ستاد بیزن
بلوه منتق شوره
بلوه منتق شوره
همیشه دوست داره
چار چار چار داره
اصلا من نیست هر روز میگم دوست دارم
اصلا هر روز هم روز میگم دوست دارم
به تو دلم خوشه
از چی میخواد بشه
این نفرشت تو همیشه یادشه
دوست داره
منتق شوره
همیشه دوست داره
حالا که میگی آره
این ویژها با ته فره
تی غراره
قلبت راست میکه
هرچی دنش خاست میگه
من و تو با هم باشیم دنیا مال موستی
به تو دو اون جسم بلا
من با سشت ماس حالا
فره تو خوشه از بیگه
ما وله همین بیگه
گوش کن به قلبت
قلبت راست میگه
هرچی دنش خاست میگه
من وو تا با هم باشیم دنیا مال موستی
در اونجا سون بالا مستش به ماست بالا
به تو گوشت میگه ما هم به همیم
دیگه گوش کن به قلبت
قلبت راست میگه هرچی دلش خواست میگه
ما تو با هم باشیم دنیا ها نماستی
مازار
جا باید دلم رو تن این جده بیره بیمونم
آره فکر می کردم تو هم رامی توی سختی های دنیا
حالا بی سرنجا و تنها ما دیگه شکل قابوز رویا
هنگاما سابره توی جده دیگه شبین من نیست
من گم شدم تو تو باق عارض و این یکی شدن نیست
من بینشون و تو توی آسمون میگی سرنوشته
این سرنوشته شما و جز چشات کی برام نوشته
از سردی دستات گل دارم گل دارم گل دارم
می گفتی بمیرم تو رو تنها نمی زارم نمی زارم
حالا نمی دونی کجام و نمی دونم کجای دنیایی
وقل این تو خاطرم مونده که مثل آسمون تو زیبایی
هنگاما سابره توی جده دیگه شبین من نیست
من گم شدم تو تو باق عارض و این یکی شدن نیست
من بینشون و تو توی آسمون میگی سرنوشته
این سرنوشته شما و جز چشات کی برام نوشته
همین که با منی راضیم فقط پیش من به من با تو خوبه حالا
همین که با منی غم ندارم و آشغه شدم شکیم ندارم
ببین چه بی غرام هم
تو واسه من همه کسی آخه واسه هم تو نفسی
تو رو خدا داده به من چه خوبه غم نداره دل من
نمی دونم که می دونی چجوری من دیوانتا
می میرم از خوشی اگه به یه دوستان داری توی کم
تو که کنارمی آرومم و خند زندگیم توی تو عزیز جونم
قشنگ باس من این یکی شدم آشغه شدم خارمه رو بودم