راه می افتم تو خیابون
تک و تنها
خوش و خورم بی خیال
همه دنیا
موزیک خوب توی گوشم
تو بری اصف
تخت تاووز حفته تیر چراهه است
حس بودن تو لحظه حس زندگی یه محظه
سخت نگیریم زندگی رو دنیا انقدر نمی ارزه
گاهی اندوه گذاشته
میاد سراغم
قسه فرداهای نام
امیر و مبهم
اما میگم به خودم لحظه رو دریابه
زندگی تو دیوونه
بیدا شو از خواش
حس بودن تو لحظه حس زندگی یه محظه
سخت نگیریم زندگی رو دنیا انقدر نمی ارزه
زندگی برگ و بارون خزونه
غسه های عمر آدم گذارونه
خوب و بد شانی و سخت نمی بونه
فردا تو چه حال و روزی
کی می دونه
حس بودن تو لحظه حس زندگی یه محظه سخت
نگیریم زندگی رو دنیا انقدر نمی ارزه