تشنوغم کرد یه که دشمن دلش آموز
توشنوغم کرد یه نتونم برسم ورا
سشنوغم کرد یه که دشمن دلش آموز
سشنوغم کرد یه نتونم برسم ورا
توشنوغی شهره خورم نکن زارم نکن
به تموم خواست سیاه ده جونم بیزارم نکن
به خدا همه شهره قمیر قلب و ماسمه من
امیدم نکن
امیدم سرامه
ای تو جهدار بیشت
بیا تو حال خرابم یه انقلابی کن
به سه همیشه حال تو نصف آبه جون
من یه عمر شبا خوابیدم به قصه های تو
الان که میرم زیر حبتو منی
کجایی که دارم خودم و میکشتم رو سمین
چی توک میشه تخوندن که ششت من و ندیم
که خید منو سری داخلام هستم تو رفیق منی
ادامی قیافه میگیری ورا منم
الان که پاچیدم و میبینی سر و تهم
الان که دیگه هیشگینی تو احال نرم
خوایت ببینی از نها چه بیترینی ورام سده
چه بیترینی ورام سده
توشنوغی شهره خورم نکن زارم نکن
به تموم خواست سیاه ده جونم بیزارم نکن
به خدا همه شهره قمین قلب ماسمه من امیدم نکن
این آسمون زالها ستاره دریده
بس بزار عدش رو صدا بزنیم ها
که زندگی رو اصلا حجاره ندیم
پرندهی که پرواز و بیجازب پرید
به دار گشینه شد تن قمین ما بارها
و تماشه ها بود دستی به کفتارها
تو هزار زند تو هزاره قریب کناره هزار
من فرزنده اعدام سمیتن
خستت یه ساره
شهره برده قاره
تلاش میکنم انتخابه اما
اکروبه غمتون دفنه از شراره
تشنوغی شهره خورم نکن زارم نکن
به تموم خواست سیاه ده جونم بیزارم نکن
به خدا همه شهره قمین قلب ماسمه من
امیدم نکن
خدا پاشو من چند سالی باید ترفتارم خدا پاشو پاشو نشونه راحت از کارم
کجا هاشو این بیداز اقبل کارم خدا پاشو من یه عاشقالم باید ترفتارم
رزا به خواهست الان با سات چلانه رزا ببین دنیا یه ناکسه دوباره جا که
من همونیم که بودم تو خیابودا با کشن
سری که نمیخواستمش دست با کانه تو واکر
هیچی آشق زندگی رو تحتید میکنه به ما شهره پاشه
من پاشدم بست تنه پاشه چون رفته افتاقی زج رو نفسه بر سبه
من زن نفس بذار تو همه درفت زن سامه
دارست به سر تاجه که دست به سر خانه
من خیلی وقت درگی ساکت من چون خنده کرساره
بسه رزا تو خونش نداره تا سرساره
تا اینجام اومده کفتاتو با کلمش گره تو ببینم
اون جایی که هستش مشتکارم گم شدم
بس جایی وقته من کمکت میکنم
اونشا بیزه مغزه رو هلا بهت میگم
چون من واقعا این بچه
نشد نشد بهت برسام
جون کم نماز بودنت
بس نگهت داشتنت
تشتی شد تا دیدی او بببست جا زدی بامران
خدا نگهت دارم
فرسته
خدا نگهت دارم
فرسته
خدا نگهت دارم