اگه می شد می موندی دنیا رو بسط به غشت می کردم
ولی نشد آخه حسود و ما رو چشمی کردن
چه روزای غشنگی بود کنار تشمی کردم
شیشه ی حترم و با حترتن برش می کردم
یعنی می شه الان یه حب هم زنگ بزنی
نسه قدیم و تا صبح همه ی حرف بزنی
چرا دلت اومد بری رسم دل بکنی
برو ولی بدون که تا بد اشغه منی
کاش دوباره بی هوا نگایت بی افته به چشم
مهربونی یا تو رو کنی برای بچه بشم
کاش می شود الان دوتای شهر رو به گر بزنی
کاش فقط باشی مهم نیست سرمه گر بزنی
کاش دوباره بی هوا نگایت بی افته به چشم
مهربونی یا تو رو کنی برای بچه بشم
کاش می شود الان دوتای شهر رو به گر بزنی
کاش فقط باشی مهم نیست سرمه گر بزنی
که اینجوری به خاطت نسه من ما سر بمیره
اگه عشقی بشه چشمات که یکی دیوونه می شه
یه بحانه می دی دستش که فقط بمونه بیشت
کاش دوباره بی هوا نگایت بی افته به چشم
مهربونی یا تو رو کنی برای بچه بشم
کاش می شود الان دوتای شهر رو به گر بزنی
کاش فقط باشی مهم نیست سرمه گر بزنی
کاش دوباره بی هوا نگایت بی افته به چشم
مهربونی یا تو رو کنی برای بچه بشم
کاش می شود الان دوتای شهر رو به گر بزنی
کاش فقط باشی مهم نیست سرمه گر بزنی