کبوتر دلم
درد چشات به سرم
می خورم نازه تو هر چه قدم که بگی
پشت سرم هر چی بدم که بگی
زندگی با تو یعنی زندگی
می برم تو رو تا بالا یه عبر سیاه
تو فقط ایچی نپرس و بیا
عاشقتم آره خیلی زیاد
کبوتر دلم از لبه بومه دلت نمی پردی
خود سنگ می زنی بپرد
حقیقت نتای دل پریدن لبه بومه
آرزومه ولی نمی شه
عشق تو مثل یه خوابه که نمی دونم
که یا سرم پریده می شه
جمع خاطرت از این که می دونی
هر چی ناس کنی خریده می شه
چشم در باغ سبزه ولی وسط پایی
ایزا همه چیزو می گیره ازم
کبوتر دلم از لبه بومه دلت نمی پردی
خود سنگ جدایی نزد
کبوتر دلم از لبه بومه دلت نمی پردی
خود سنگ جدایی نزدی
خود سنگ جدایی نزدی
خود سنگ جدایی نزدی
خود سنگ جدایی نزدی