اینه خب یه سری ارخواستش که اون هستند
مثلا که دست خوران رو میزنشند
و از چقدر سر خیلی مرموشی کنند
و از چقدر خوش رو میشونند
میره رو از صبح بیرند
اینه اصلا لاهره که رفتن اینو برابر
از اون نهره سیره خوش رو گم کرد
با خود با تیلاتی
از اون نهره سیره خوش رو گم کرد
یک کلی چه ترمون
اینه کم افترانه شما خیلی باری تره
خودش میدونه با کیام
آدش میدونه با کیام
برسات پنکس
از اون مخه پوری که تو میگی چی داری ببری
مثل تو نمیریم واسه دو خط سیگاری بسنیم
یه جوز مماره مخصی تو این مخه پور خاره
با یه آدم روانی که یه دل پور داره
واسه فیده شدن ربگوری سکت چخصدیم
با سامنه چستیم یه وچتیم هسه هر داریم
از هر تری خوش منو خارم کنن
از اینه بشتم دوسیره از آدم شدن
باشه میزه کارم واسه دست بسه میزه محاکمن
که وقتش بخشت بری بشید و وارده دست
وقلم یک قدم تو نه سیچ بشید
به هدف یا نظر تو تمریج بگیر
وقتی منو میبینی میکنی چشت و چسمان
چشت دیدنمو نداری پرکوشه چسمان
چشت دیدنمو نداری جاو دخته بدی
از این گاری میتونی که فقط محتوبه من
زده به کلم سیر پا خوردش
زده به کلم از خودم دورش
باسه تو احمد یک کمی یاد بگیری
بس زده به کلم رفع من شورش
زده به کلم سیر پا خوردش
زده به کلم از خودم دورش
باسه تو احمد یک کمی یاد بگیری
بس زده به کلم رفع من شورش
بس زده به کلم سیر پا خوردش
بس زده به کلم از خودم دورش
سسه کاری من تو جبت و فرق دارم آره؟
امی خوزخوره آبی من ممنون ده ساله داره
اون کلم و تو خوفی و هم دردن شه
اگه حقیقت تو نجم همه شب سلخی شه
تو هم چیز چیز نکنه همه شب بطش خشکه
چیزو دستت میدم تا که هرچه مشکله
قلم تو سانداره و منم آباره تحریر
تو اینو میدونی او بهم نمیشینه سیر
زده به کلم سیر پا خوردش
زده به کلم از خودم دورش
آست تو احمد یکم یاد بگیری
پس زده به کلم رپم و شورش
زده به کلم سیر پا خوردش
زده به کلم از خودم دورش
آست تو احمد یکم یاد بگیری
پس زده به کلم رپم و شورش
ما توی آشکال دونی داریم دست و پا میزنیم
پس سوالی تریش ارگلت دست و بالا تلیم
دست کاری سعدی مرچی بس سوالی جزید
تو سب به وجود اومد تو ما دست خالی نریم
چون که خاطور نیستیم این هم افتخار ما
رفت خواهی ما شریدیم آره افتصای خاله
افتخار ما وقتی میگیم افتصای خاله
افتصای خاله افتصای خاله افتصای خاله
زده به کلم سیر پک زده به آست آست تو احمد
مزخونم دورش زده به کلم