اینجا من تنها نشستم
و خیالت
و خیالت
لب دریا
لب دریا
یاد تو مونده فقط برای من
از همه دنیا
اینگاری قصه میگه صدای مهربون موجا
میگه نیستی خالی جای تو روی تن شنها
یادمه قصه شنیرو که با هم صاخته بودیم
دویه قصرمون دوتا آشق و دل باخته بودیم
دویه باکچش گله قشنگ کاغذی میکاشدیم
ما که از مهرب و محبت واسه هم کمیه میذاشتیم
اما دریا با حسادست تو شبه توپان و وحشت
با خروش موجای سر زد و اون قصر رو خراکر
ما با هم فریاد کشیدیم سر دریاد داد کشیدیم
ما با هم فریاد کشیدیم سر دریاد داد کشیدیم
بیا تو قصر شنیرو
بسپاری به دست دریاد
دیگه آسمون دلها برسیم
تا آج عبرا بیا برگرد
کنهی از عشق بسازیم
تا دیگه زندگیمونو
زندگیمونو
ما به این موجا نبازیم
تا دیگه زندگیمونو
ما به این موجا نبازیم
Đang Cập Nhật
Đang Cập Nhật
Đang Cập Nhật