یه قریبه
پیشم اینجاست که پرست حرف جدیده
من و برعکس تو می فهمه عجیبه
که چقدر هر موقع می خنده شبیته
شاید اون که جا تلان روبروم یادم گرفت
یه روزی جاتم گرفت
بدون شب خیرت و الاخره خوابم گرفت
شایدم تا بد این خونه رو ماتم گرفت
بگم واقعا چه حیفت
همه چی رو به راه آره
بیا ببین ماشتام آجاش رو در دیواره
من نخواستم نشم اون که کم میاره
ولی هونم تو رو یاد من میاره
همه چی رو به راه آره
بیا ببین ماشتام آجاش رو در دیواره
حال منم اینه تو تعریفی نداره
همه چی رو به راه آره
فقط اگه بارون نزاره
منو هست یادت اصلا
تا که اومد اسم تربار شکستم
مینداز منو یادت و زخمهای دستم
شک نکن الان تو بهدره حالت از من
اون نمیدونه
چرا غفله چشم رو در این خونه
تا وقتی من تو نتیجت رو میگردم این غریب تا بد قریب میمونه
شاید اون که جا تالان روبروم یادم گرفت
یه روزی جاتم گرفت بدون شب خیرت و بلخره خوابم گرفت
شاید ام تا بد این خونه رو ماتم گرفت
بگم واقعا چه حیف
همه چی رو به راه آره
بیا ببین مشتام وجاش رو در دیواره
من نخستم نشم اون که کم میاره
ولی هونم تو رو یاد من میاره
همه چی رو به راه آره
بیا ببین مشتام وجاش رو در دیواره
حال منم اینه تو تعریفی نداره
همه چی رو به راه آره
فقط اگه بارون نزاره
Đang Cập Nhật