سدا کن ماهی تنهای توی تو به بلو ورا
شب نمه گل برگ سفید عارضور
صدا کن کبوتری رو که نشسته زیر بارون
یا که اون گانچه تنها که نشسته توی گلون
بگو ای گل که دوباره این خزن با تو بحاره
بخته لم خنده گلاس
بگو فردا مال ماز
بگو ای گل که دوباره این خزن با تو بحاره
بخته لم خنده گلاس
بگو فردا مال ماز
بذارتا ماهی تنها که تو تنگه غمسیره
توی دریای وجوده تا دوباره جن بگیره
بذار از گوشه ی گل دون کنچه ی خسته رحاشه
سر فناه اون کبوتر دستای garmetا باشه
بگو ای گل که دوباره این خزن با تو بحاره
بخته لم خنده گلاس بگو فردا مال ماز
سدا کن ماهی تنهای توی طنگ بایورا
سدا کن شبنامه گل برگ سپید عارضورا
سدا کن کبوتری را که نشسته زیر بارون
یا که اون گونچه تنها که نشسته توی گلون
بگو ای گل که دوباره این خزن با تو بهاره
بقت لبخنده گلاس
بگو فردا ماده ماز
بگو ای گل که دوباره این خزن با تو بهاره بقت لبخنده گلاس
بگو فردا ماده ماز
تنجره های روبه فردا ها رو باگن توی آسمون عابی
واسه دکمارو سدا کن بگو ای گل که دوباره
این خزن با تو بهاره بگو تا آسمون امشب بشه از ما هست تاره
بخنده لبخنده گلاس بگو فردا ماده ماز
ماده ماز
ماده ماز