با تو باید دل به دریازت
جای دیوان مرا جازت
هر خیابان با تو حیران شد
آشغان خیس باران شد
تو که مروفی به زیبایی
یک جهان حسی به تنهایی
با تو قلبم بالو پردارد
دل فقط از دل خبردارد
غیر عالم منم
میپرد خواب از سرم
از کجا یه قصه سوی من وسیدی؟
ترک تو مشکل شده
با تو این دل دل شده
با تو یک دیوانم ماشغ ندیدی
از جهان صحمم توی
صاحب قلبم توی
غیر تو سوی نمیچرخد نگاهم
برگرده پنهان من جان من جانان من با تو هم حتی اگر باشی گناهم
من
ای غاشه غاشه
در هوای
توییک بروانم
با خود
دیگر بیگانم
عشقت از سیاره ای دیگر رسیده
تو تنها تنها تنها
اسمی که هر جا روی لبهایم نشسته
عشق تو دنیا ی مرا در هم شکسته
عشق بی بی برم چون همون یاد داری
شهره ی عالم منم میپرد خواب از سرم از کجا یه قصه سوی من رسیدی؟
ترک تو مشکل شده با تو این دل دل شده با تو یک دیوانم ماشغ ندیدی