حسن اجتو
خاطرت نیست منو
افتمت خاطرهاد
منو خیلی وقته
دیگه یادت نمیاد
حتی یادت رفته
حالت چشمامو
می دونم پر کرده اون تو قلب جامعه
می دونم حواظت تا به خودش پرد کرده
عشقی این دقیقه ها دقا برگرده
عشقی یادش نمیره
خوشمی مود تو خاطره
یه دلی را که یه روی
یه نفر داده بهه
خوشمی یادت می اومد
یه کسی را یه جایی
برگردشتی رفتی با غم تنهایی
بس پس
چه خبره چه چشمات داره سوس نمی زنه ها
بگو چه خبره چه تنام موندم من فردا سره
تا دردا خوندم من سره کردم نشد که بشه
خدا رو شورتو خوبی دور از من
ما که نداشتیم شهرمون کم شد
برچی خوندم شدم اون که میگم پس
دیگه دل ما را قبول نمی کرد
من عدس رفتم تش رو دیدم بلی برگشتم
عدس رفتم دنگم دیگه نسا خودله هم
همه حرفونو نزاش که بگم
تو حالیت نیست همه چی اشقه حال نبود
اشوه ها تنهایی سالم رو حوز می کنه
ای جریشمو نخندونم
همه جا بوم بسته باستشون بسته
از خودم خسته از تو هم بست
که دروخ شندن یه توهمی هم بست
ایک جما شروع نمی روی خوش بیتره
اما اصطلاحات خستم کردن عدس رفتم
انو این قصه یه طرف بشه
آرون برو چه خبره تون
خاطرت نیست برات
همه جیموات دادم
خاطرت نیست چقدر
از نفس افتادم
نیمونم حواظت ستار
به خودش پرد کرده
کشکی دقیقه ها
به اقا برگرده
به اقا برگرده
کشکی یادت نمی روی
کشکی مون تو فاطره
یه دلی رو که یه روز
یه نفر داده به هم
کشکی
یادت می اومد
یه کسی رو یه جا بیرون
بشتی رفتی
باقم تنهایی
Đang Cập Nhật
Đang Cập Nhật