بیدارم کن
بیدارم کن
از کابوسی که دم بدم با من میاد
بیدارم کن از تصویره ی برک سبز رو چنگ باد
بیدارم کن از این وحشت
بیدارم کن
فانوسم باش فانوسم باش تو تاریکی که
لحظه لحظه با منه
فانوسم باش وقتی این شب ستاره خوابو میشکله
فانوسم باش تو این غربت نازنی نه
با من باش
آواز تو صدای شهن بی صداست
خب خندت تو
خلاصه
ترانه آز
دستای تو برای
زخم من دواز بیدارم کن
دستای تو برای زخم من دواز بیدارم کن
خستم که خسته است سیاهیه
منو ببر
به سمت صبح
منو ببر
به سمت نور
به سمت نور
بیدارم کن بیدارم کن از کابوسیه که دم به دم با من یاد
بیدارم کن از تصویره ی برود که سبس دروچنگ باد
بیدارم کن از این بحشت بیدارم کن