بخواب هر شبم ترا میبین
برای تو یه شاخه گل میچینم ببین آشغتت
بگو دلت کنار من آرومه
بگو تو هم مثل منی دیوونه
بگو آشغتم
بسم به قصه دلت درمستی
بسم به جان تو که جانم هستی
ببین آشغتم
قسم به چشم تو که ماتم کرده
به آشغی که دور تو میگرده
بگو آشغتم
بعد دیدارت جنون مرا رهانه کرد
زیره لب قلبم جز اسم تو صدا نکرد
جان مجنونت بمان کناره
بعد دیدارت جنون مرا
رهانه کرد
زیره لب قلبم جز اسم تو صدا نکرد جان مجنونت بمان کناره
بجز تو درمانی برای دردم نیست بزن یه حرف آشغانه
بگو که هم دردی بدون هم سردی بگو بحانه بی بحانه
بجز تو درمانی برای قلبم نیست تمام باورم تو هستی
کجا یه این شهری که در به در کردی مرا پناه من تو هستی
بعد دیدارت جنون مرا
رهانه کرد
زیره لب قلبم جز اسم تو صدا نکرد
جان مجنونت بمان کناره
بعد دیدارت جنون مرا
رهانه کرد
زیره لب قلبم جز اسم تو صدا نکرد
جان مجنونت بمان کناره