به زاد پکس
احمد سالو
مهتی جاوید
برمودارکو
دیگه هینه چی نشدریز
اون مال تو نیست که حالا تو ام رفته
ایفه چشمای تو خیست شد
دیگه قلبتا هسیر هر کسی نکنه
دیگه تنها بشه بازم دنبالت میگرده
دیگه هینه چی نشدریز اون مال تو نیست که
حالا تو ام رفته ایفه چشمای تو خیست شد
دیگه قلبتا هسیر هر کسی نکنه
دیگه تنها بشه بازم دنبالت میگرده
مگه اونجا داریم نیری کمتر برس به خودت
گفتی یارا یه شقلی زمان به عشق توهر
نمیزه این کار بود چشم بازم خیره میشه
به ساعت تو راحت با یه آدم دیگه داری قدم میسنی
این خیالت تم نیست
اون شلوغی دلت جایی برای من نیست
داری پوزه چی رو میدی پوزه ارزگریاتو
منو ببه از که نداشتم قصد بدی با تو
ازت نفرت دارم تم قیالت میکنم
حالا کنار اون خیالت راحت میدونم
این که همه جوره میرون و تکیل قایت شده
فچش نمیذاره یادی از عشق سابق کنم
همیشه چشم را بستم رو کسافت کنیم
خودت میدونی چی میگم نگوی یادت نمیاد
از صرفای من واسه خودت قفص ساختی
عشق بیگناه منو پای حوص باختی
دیگه هی نشی نش نریز اون مال تو نیست
که حالا کن رفتی فچش مایتو خیست شد
دیگه قلبتا عسیر هرکسی نکن
وقتی که تنها بشه بازم دنبالت میگرده
چشم خوش شده قلم کار عشقا میکنه داره مینویسه میگرده ترچی میدونه
عشقت باطل شده خودم محرش و فرده
حالا فاصله ها میگه تا ام دور شده از ازم
همه دقایق وجودم از حسرت پره
چشمامو بدین که پره از حسرت شده
از از خودت مینویسه هم غریبه نیستش
بارو عشقتو ببر واسه همونو پیشگرش
براشن وقتیه بهه سر نمیزنه
تیغ نفرته هر لفت هر زا میزنه
دلم پره ازش نگوه انقدر نفرتی نخونه
بذار خالی کنم خودم و از عشقی که ازون
چیزی نمونده برام بجز ته مونده
دیگه هی نشی نش نریز اون مال تو نیست
که حالا کن رفته ای فچش مایتو خیست شه
دیگه قلبتا عزیر هر کسی نکن
دقیقه تنها بشه بازم دنبالت میگره
دیگه هی نشی نش نریز اون مال تو نیست
که حالا کن رفته ای فچش مایتو خیست شه
دیگه قلبتا عزیر هر کسی نکن
دقیقه تنها بشه بازم دنبالت میگره