به یاد بهادر آصفی
شعر و کلام رمزا غزرینی
خنده را چیچم روی گلعب بیارم
یارم
دردن عقص بیارم
داده بیدارد
آی نگافتی من قافلگی را کردی
آی کجی بردی چند دی
را کردی
بیچار مارن پی را کردی
خدایات من عقصی را کردی
داده بیدارد
خدایت دابم می رویم
چه به سن زود از آخ و ایران
داده بیدارد
الان چار سال من بی
گفته گوه من
روزه
روشن تیسه تاریک شو هم
خاد و جن همش بین مطمئن خورد
خدا چه دکشتی خنه ی سورد
حاد نامم بسه تا با بیارم
یک
سه هاده تا دریا بیارم
باشکی خدا می پر فرگوشا کرد بود
بها دور همین
پردا بیارم
بها دور همین پردا بیارم
موسیقی
چه پس من
ببه من هیرون و به
ایران همه گل دست دارن نگل سون
می بهادور ببه ی خاک مهمون می بهادور ببه ی خاک مهمون
خدا چه دکشتی خنه ی سورد حاد نامم بسه تا با بیارم
یک سه هاده تا دریا بیارم
باشکی خدا می پر فرگوشا کرد بود
بها دور همین پردا بیارم
کاری از سوگیو نجوه
�חנו
Đang Cập Nhật
Đang Cập Nhật