صبحانه
روز سمی
تنسی
مرداد
آخه چرا
گیره دلم بود چشاد
ایرانم
قفصیم کرده و نگاه
قربم
و قربز شده و اسفه پینه
نه
هیچوقت یادم نمیرم
من که برنی دوشتنه چنی ارتماس کردم
اون روزی که رفتی شد تا سرزار زدم
لعنتی من به تو اعتماد کردم
انگار نیلم چرا مخوای برید پیشم
بی تو وریزم منت تنان از آرزیزم
قفری زدم رو آخرین ویسی که دارم
از خواه بوریدم از آسمان و زمین
فقط بخاطر تو تندالی بخریمه
گفتی قسمت امینه مخوای بری برو
خداین دلو منم کریمه
یه وقتای
اصل و مخابر گرده هیف ولی شرمنده بی گناه صدی شناب به قرب من است
صد زربه من دیوانه یه جای سالم نمانده رو تنم
خاطرات دین زرزره هرمی در روز سرم
ببین چه دیوانه با رفتنت ساختی ازم
ساختی ازم
ساختی ازم
ساختی ازم
ساختی ازم
انگار نیلم
چرا مخوای برید پیشم بی تو وریزم
منت تنان از آرزیزم قفری زدم رو آخرین ویسی که دارم
از خوب بریدم از آسمان و زمین
فقط بخاطر تو تندالی بخریبه
گفتی قسمت امینه مخوای بری برو خداین دلو منم کریمه
شاهر