با برق چشمت در دلم
با برق چشمت در دلم
آتش به راه انداختم
از چال روی گونت
خود را به چاه انداختم
عاشق شدم یعنی که من
در فکر پایان نیستم
شاید بمیرمم
از غمت
اما پشیمان نیستم
گفتم اگر نمانیم
دنیا جهنم میشه
با هر قدم که میرمیم
از عمر من کم میشه
گفتم اگر نمانیم
گفتم اگر نمانیم
این خانه ویران میشه
سخت است دل کندن
ولی
جان کندن آسان میشه
موسیقی
ای خواهمت من عاشقی ها می کنم
یا با خودت یا با غمت
بمار کردم چشم را در چشم تو انداختم
من شد بستم رو خودم
رفته خودم را باختم
گفتم
گفتم اگر نمانی
دنیا جهنم می شود
با هر قدم که می روی
از عمر من کم می شود
گفتم اگر نمانی
این خانه بیران می شود
تخت از سلکندن ولی
جان کندن آسم می شود
گفتم اگر نمانی
دنیا جهنم می شود
با هر قدم که می روی
از عمر من کم می شود
گفتم اگر نمانی
این خانه بیران می شود
تخت از سلکندن ولی
جان کندن آسم می شود
گفتم اگر نمانی

در قدم کوشم می شود
از عمر من کم می شود

موسیقی در موسیقی دیگه