من همونم که به عشق دل سکرد و با تو باری
اون که با برق چشمات سخت تو رو بین شاله هایی
آب و آتیش پیش چشمات واسه من فرقی نداره
چشمت و هر دوی اوناس
می سوزونه و می باره
یادت تو اون شبایی که دل چکستنی بود
اون شبایی که دل خوشیها دیگه دل نبستنی بود
دیگه دل نبستنی بود
اون شبایی بی صدایی من به داد تو بسیدم
نمی دونی نمی دونی
دل و دست کم نگیر هر چیز زیر سر همین دل
رنگ و بوی قم نگیر دل و دست کم نگیر هر چیز زیر سر همین دل
با تو موندم
از تو خوندم که نگه کسی نموندم
که نگه کسی تو گربه واسه تو چیزی نخوندم
دل و دست کم نگیر هر چیز زیر سر همین دل
رنگ و بوی قم نگیر
دل و دست کم نگیر هر چیز زیر سر همین دل
رنگ و بوی قم نگیر دل و دست کم نگیر هر چیز زیر سر همین دل
Đang Cập Nhật
Đang Cập Nhật