چیزی برای از دستاده
نمانده
خود را از همه اکنون مرده بدان
زربالی مسلل ترکی میگوید
آن که برزمین هست
از تخت نمیافتد
هر که خود را مرده پندارد
میدانت هیچ چیزی ندارد
ست سال دیگر تو غواری خواهی بود این حقیقتم
بر اساسان رفتال کن
آن
لحظه که به فهمی
هیچ چیزی نیستی
هیچ چیزی هم نمی مانی
هرچه بیشتر بدانی هیچیستی
به همون انداز منا پیدا می کنی
اما بدان در این بیکرانی
یک خالق
همینجه هست
از نیستی توست که می زاید
منو هستی را به تو باز می گردانه
هر که خود را مرد پنداره
نیدانتی
چیزی نداره
ست سال دیگر تو قبای خواهی
بودی نقیقت هست
برای سو سان رفتاد