زخم های غزد امرو گرید
در منکه شود
شود
باشو عارو گیریو
لخف زیبون که شود
روزو گاریکارو زارو حربو تدربو مدد
بانشاستند اسروی
دسقل عیبوت لونکه شود
بانشاستند اسروی دسقل عیبوت لونکه شود
انا و کشانه اقصایان ویران شود
بار بازوم رونکشون
گرچی هست غم
شریکی هل
صیرت احن بشن
لیکن این غم خوردنها هم وزنی میدان کشود
لیکن این غم
خوردنها هم
وزنی میدان کشود
زخم های غزد
امرو گرید در منکه شود
باشو عارو گیریو لخف
زیبون که شود
شمشی رو تیرو توفاق از بی توحید رو بیاور
با نگاه
دردور
چشم منگریان کشود
ترق سیفی غانو زجدارد یا اخیر
بیشتر از این
امتحان اهل ایمان که شود
در صدای خوهری غم
دیده بدارد نکرد
بیشتر از این عاملی تحریکی
ویجدان کشود
در سرای عشق و بازان جامعه عزت
خواسته ایم
گر به میدان جان نبازیم در گلستان کشود
گر به میدان جان نبازیم در
گلستان کشود
ای بشارت رو به میدانی نبرد و انتقام
سبر و تقدر جونین حال پورای شان کشود
در خمهای غزام رگیر یادر منکه ای شواد
بشارت رو گیر یادر منکه ای شواد