آقبت این چرخی گردان
میکشد آخر مرا
دوری از یارانی همجان میکشد آخر مرا
آتشی سوزانی دوزخ پیشی هجران هجوبست
آتشی سوزانی هجران میکشد آخر مرا
هجری خوهر، هجری دادر، هجری دلجو مادرم
دردی دوری از پدرجان
میکشد آخر مرا
نوری روزگارم شمایان منچیسان بینورزیم
همچو شمم بادی هجران میکشد آخر مرا
در غریبی
دادری زارو از این غم میخورم
این غمی پردرد و گریان
میکشد آخر مرا
ای خداوندی کریمم مادرم را بخت بیده
دوری از این درد و هجران میکشد آخر مرا
ای انوشه زندگی با این همه گیر و مدار با گذشتی هر بهاران
میکشد آخر مرا